آریناآرینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

فندق کوچولوی ما آرینا(هدیه آسمونی)

مامان من از زامبیا می ترسم!!! و کارتن های مورد علاقه آرینا

سلام عشقم دختر قشنگ و مو فری فری من، چند روزیه که شما توی هیچ اتاق تنها نمیری و تو تاریکی به شدت وحشت زده می شی و می گی مامان بیا من از زامبیا می ترسم!!!. من نمی دونم زامبیا چیه و وقتی هم که ازت می پرسم می گی: مامان توی باب اسفنجیه دیگه!. ولی من هر چی فکر می کنم توی کدوم قسمت باب اسفنجی اینو دیدی و ترسیدی پیدا نمی کنم.   از انگری بردز بگم برات به انگری بردز هم به شدت علاقه داری و عروسک و دفتر و ... رو هم خریدی و خلاصه با اون کارکتر هم دوستی خاصی داری!   پلنگ صورتی: یکی دیگه از برنامه های مورد علاقه ات دیدن پلنگ صورتی و کارهای بامزه ی اونه!   دنیای اسباب بازی 1 و 2 و 3 شاید تا به حال صدباری تک...
21 شهريور 1392

روز دختر مبارک

دخترم روزت مبارک عزیز دل من ، گل کوچولو و خوش سرزبون مامانی روزت مبارککککککککک. شنبه روز ولادت حضرت معصومه و روز دختر بود. روز زیباترین و لطیف ترین موجود.  مامانی اون روز شما رو از خواب بیدار کرد و طبق معمول بعد از خوردن صبحانه به خانه ی اسباب بازی رفتیم و تا ساعت سه و نیم اونجا بودی. برگشتنی یهت گفتم مامان برای روز دختر چی برات بخرم گفتی گل! من هم برات یه دسته گل خوشگل و کوچولو خریدم و به همه ی عشق به تو تقدیم کردم. اون روز عصر هم بابایی زودتر اومد خونه که تو رو شهربازی ببره ولی از بخت بد شما به خواب عمیقی رفته بودی و هر کاری کردیم تا ساعت هشت و نیم شب یه نفس خوابیدی و وقتی از خواب بیدار شدی برای رفتن به شهربازی دیگه ...
20 شهريور 1392

روزها می روند و خاطره ها می مانند

سلام عسلک من گل امیدم الان دو ساعتی می شه که خوابیدی. امروز از ظهر خونه عزیز فرح بودیم و شما با آجی (دختر خاله آتنا)حسابی بازی و شیطونی کردی و طفلی بابایی لقمان که حسابی سرماخورده بود و مریض توی خونه خوابیده بود رو از سر و صداتون اذیت کردید. خب چه میشه کرد شیطونی شما تمومی نداره و ماشاله انرژیت بیش از اندازه ی باور ماست. راستی امروز هر کاری کردم مهد نرفتی و صبح از لحظه ای که چشم باز کردی گفتی :من امروز خانه اباب بادی نمی رم. منم نمی خواستم برای رفتم اصرار کنم تا خدایی نکرده دلزده نشی و پذیرفتم و بعد از خوردن صبحونه ات دنبال خاله عاطفه رفتیم و بعد رسیدیم خونه عزیز فرح. راستی عزیز و بابایی لقمان قراره جمعه صبح هوایی کربلا برند. وایی خدا کنه ...
14 شهريور 1392
1